دختر مهر و ماه من
مأمور احساس و حیات در زمین
کودکی کن و به عروسکهای پلاستیکی بی جان تو جان ببخش
برای بزرگ تر شدن عجله ای نیست
اما برای خوب بودن عجول باش حتی اگر تمام دنیا بد بودند
کودک بمان،
فرشته ی محبوب زمینی من
مرا ببخش که پا به پای کودکانه هایت نبودم
برای عروسک هایت مادری نکردم تا مسئولیت پذیر باشی
برای بهانه هایت سکوت کردم تا مقتدر شوی
لجبازی هایت را نادیده گرفتم تا آرامش را سرلوحه زندگی ات قرار دهی
با اشک هایت رعشه بر وجودم نیفتاد تا خود دلیل حال خوبت باشی
هر بار زمین افتادی دلم به لرزه افتاد ولی اجازه دادم هرازگاهی خودت از زمین بلند شوی تا استقامت داشته باشی
در برابر خواسته هایت کمی ایستادگی کردم تا صبور بودن را یاد بگیری
شاید با خود بگویی مادر مهربانی نیستم
ولی تو بهترین خواهی شد...
دخترک زیباروی من
تولدت مبارک
...